به نام آنکه به اوبرای دادن نعمتی چون دوست داشتنبسیار مدیونیم ...!به نام تنها پناه آشفتگان دیارسرنوشت تقدیم به تمامی آنانی کههنوز هم تکه ای از آسمان درچشمانشان جرعه ای از دریا در دستانشانوتجسمی زیبا از خاطره ایثارگلهای سرخ در معبد ارغوانی دل هایشان به یادگار مانده است..........................................پشت آن تپه جادو شده آبادی ماست ...عطش و عشق و جنون فلسفه وادی ماست ...به دوراهی که رسیدی دوقدم آنسوتر...نخل پیری است که همزاد غم و شادی ماست... کوره راهی که ز سمت ده مامیگذرد...سند بی کسی و سنبل آزادی ماست...روی لبهای ترک خورده این نسل غریب ...خنده های یخی و کهنه اجدادی ماست ...گرچه محنت زده و آبله پاییم همه ...به خوددرد قسم منطق فرهادی ماست................................ دلمان خوش است که مي نويسيم و ديگران ميخوانند و عده اي مي گويند ،آه چه زيبا ، و بعضي اشک مي ريزند و بعضي مي خندنددلمان خوش است به لذت هاي کوتاه ، به دروغ هايي که از راست بودنقشنگترند ،به اينکه کسي برايمان دل بسوزاند يا کسي عاشقمان شودبا شاخه گلي دل مي بنديم ، و با جمله اي دل مي کنيمدلمان خوش است به شب هاي دو نفري و نفس هاي نزديکدلمان خوش مي شود به برآوردن خواهشي و چشيدن لذتيو وقتي چيزي مطابق ميل ما نبود چقدر راحت لگد مي زنيمو چهساده مي شکنيم همه چيز را ... ... یه لقمه نون و گریه ......
ادامه مطلبما را در سایت ... یه لقمه نون و گریه ... دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : noonogeryea بازدید : 4 تاريخ : پنجشنبه 29 دی 1401 ساعت: 13:54